دل نوشته ها



 تمام سفر های پختگی و بالغ شدن

 از یک جدا شدن شروع می‌شود؛

 جدا شدن از احساس امنیت،

 جدا شدن از حس ِ قدرت،

 جدا شدن از یک وابستگی،

 جدا شدن از هر چیزی که فکر میکنیم

 بدون آن هیچ خواهیم شد.

 

 * من خودم چون تجربه زندگی در خوابگاه و این جداشدن از خانواده رو داشتم واقعا تاثیرِ بسزایی در پختگی‌ام داشته.

به خاطر همین با این متن موافقم و خب البته زندگی در خوابگاه فقط یک مثال بود. اما میخوام بگم با جمله آخرش موافق نیستم و این استثنا داره و اونم اینه که اگر از خدا و قرآن دور بشیم قطعا پوووچ و نابود میشیم و پُختگی و بالغ شدنی برامون نداره.

نظر شما چیه؟؟!


  مراقب حس و حال خوبمون باشیم

 

 وقتی پای حرف استادی رفتی که مستت کرد،

 کتاب خاصی خوندی که جانت رو روشن کرد،

 موسیقی فاخری شنیدی که گرمت کرد،

 نگذار طعم دانش،روشنایی و گرمای جدیدت،

 با معاشرت های بیهوده یا مطالعات بی ربط یا وقت گذرانی های مهم برای بقیه،

 ولی بی اهمیت برای تو حرام شود.

 نگذار صداهای دیگر هارمونی موسیقی فاخرت را به هم بریزند.

 باید کاری کنی آن "طعم" بزرگ شدن در جانت بماند.

 برای بزرگ ماندن باید; 

 هم کارهای بزرگ کرد،

 هم بزرگ رفتار کرد،

 هم با آدم های کوچک و ایده های کوچکترشان دمخور نبود.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها